ضرورت مطالبهگری رسانه در مواجهه با سیاهچاله جمعیت
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۹۴۲۱۱
جامعه ایرانی و بحران جمعیت
بهتر است ابتدا تعریف دقیقی از این ابربحران داشته باشیم چون نهتنها برای عامه مردم که حتی برای نخبگان و مدیران جامعه هم هنوز ملموس نیست. این بحران قابل قیاس با هیچیک از بحرانهایی که تابهحال گذراندهایم نیست. از بحران کرونا گرفته تا بحران جنگتحمیلی یا قحطی صدوچند سال پیش ایران یا حمله مغول و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تفاوت معنای پیری جمعیت در ایران وکشورهای اروپایی
کشورهای اروپایی پیر هستند ولی بحرانزده قلمداد نمیشوند. بین پیری ما و آنها سه تفاوت است. اول اینکه آنها طی ۳۰۰سال با یک شیب ملایم پیر شدند. پس سه قرن فرصت داشتند خودشان را با پیری وفق دهند و به کمک سیاستهای مهاجرتی کمبود نیروی کارشان را جبران کنند و نسلی که از مهاجرین بهجا ماند، دیگر شهروندانشان محسوب میشدند، پس خیلی نگران تفاوت فرهنگی هم نبودند ولی کشور ما که تا چند سال پیش جزو سه کشور جوان دنیا بود در ۳۰ سال آینده جزو پیرترین کشورهای دنیا خواهد شد. برای همین، جمعیتشناسها تعبیر فرورفتن در سیاهچاله را دارند. البته ما اسمش را سیاهچاله جمعیتی گذاشتهایم. تفاوت دوم این است که کشورهای اروپایی با هم پیر شدند، ولی در منطقه ما اینطور نیست. کشور ما در حالی رو به پیری است که کشورهای همسایه، جمعیت جوانی دارند و این یعنی بحران امنیتی. سومین تفاوت پیری ما با کشورهای اروپایی این است که آنها اول پیشرفت کردند، بعد پیر شدند اما ما قبل از توسعهیافتگی در حال پیرشدن هستیم. برای همین تعبیر ابربحران را برای خودمان به کار میبریم.
فرار از سیاهچاله جمعیتی
الان نزدیک به ۱۰درصد جمعیت ما کهنسال است. طبق محاسبات داخلی و خارجی، در ۳۰سال آینده یکسوم جمعیت ما کهنسال است. کهنسالی از ۱۰درصد که عبور میکند به مرور آثار خطرناکش در جامعه نشان داده میشود. وقتی جامعه یکدفعه فاقد استعدادهای جوان شود، تمام مراحل پیشرفتش متوقف میگردد. نتایج این بحران به اختصار عبارتند از: ضعف شدید در حوزه امنیتی و دفاعی، بحران در نظام سلامت و بهداشت، ضعف در تولید و ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، توقف فرآیند توسعه و ضعف در پیشرفت علمی و رشد همهجانبه و در آخر مواجهه با سیاهچاله جمعیتی و منتفیبودن جبران مافات در آینده. از ۲۰ سال آینده کاملا ما در سیاهچاله قرار میگیریم و تا ۳۰سال دیگر خودش را کامل نشان میدهد اما ورود به آن از الان شروع شده است. پنج تا هفت سال فرصت داریم خودمان را بیابیم. البته فرصت طلایی نجات از این سیاهچاله در ۹ سال گذشته بود که ما ازدستدادیم. در این مدت ما بزرگترین خسارت تمدنی را مرتکب شدیم. دوره دولت قبل طلاییترین دوره برای جبران جمعیت بود. یعنی در هیچ دوره تاریخی، ایران با این تعداد زنی که امکان باروری داشته باشد، مواجه نبوده است. اینها همان بچههای دهه شصتی بودند. در دهه۶۰ زاد و ولدمان حدود ۱۸میلیون است که هم نسبت به دهههای قبل، هم نسبت به دهههای بعد جامعه را با یک پیک جمعیتی روبهرو کرد. این ۱۸میلیون، اوج دوران زاد و ولدشان در دوره دولت قبل بود اما متاسفانه به جای اینکه از این فرصت استفاده شود؛ ۴۰ درصد ازدواج و ۳۰ درصد زاد و ولدمان کاهش پیدا کرد. داستان غمانگیز سقط جنین را هم باید به آن اضافه کرد. پیشبینی میشود تا سال ۱۴۰۵ به کف کاهش نرخ باروری برسیم. مطالعات میگوید تا سال۱۴۰۵ نرخ باروری به حدود ۱.۴۵صدم برسد. عمده مطالعات هم مربوط به دهه شصتیهاست که رنج سنی۳۰ تا ۴۰ را دارند. اگر دهه شصتیها از این سیکل خارج شوند، یعنی جمعیتی به اندازه ۱۸میلیون خارج شده است. دهه هفتادیها ۱۰میلیون نفر هستند. با این ۱۰میلیون به هیچ وجه نمیتوان کمبود جمعیت را جبران کرد. رهبر معظم انقلاب از این شرایط به آینده دهشتناک یا هولناک پیری جمعیت تعبیر میکنند و در آن سالهای طلایی که فرصت جبران داشتیم، بارها هشدار دادند اما... البته طبق گفته ایشان نباید مایوس باشیم، اگر درست برنامهریزی کنیم مطمئنا به نتایج خوبی خواهیم رسید.
شناسایی و معرفی موانع رشد جمعیت در ایران
موانع رشد جمعیت در ۲۱بند جمعآوری و براساس آن قوانین جوانی جمعیت نوشته شده است. این موانع عبارتند از تاخیر و صعوبت ازدواج جوانها، الگوی مسکن و فرهنگ اجاره مسکن ناسازگار باخانوادههای بیش از دو فرزند، مشکلات اقتصادی و هزینههای زیاد فرزندپروری، نگرانی از بیکاری سرپرست خانواده، اشتغال و نگرانیهای آتیه زنان، هزینههای دوران بارداری، زایمان و شیردهی، هزینههای درمان ناباروری و محدودیت مراکز آن، عقیم سازی و استفاده بیرویه از اقلام پیشگیری، شیوع غیراستاندارد زایمان غیرطبیعی و ترس از زایمان، ترس از فرزند معلول، قبحزدایی و شیوع انواع سقط جنین، اطمینان نداشتن به ادامه زندگی مشترک، نگرانی از مسئولیت بچهداری و محدودیتهای آن. نگرانی از تربیت صحیح فرزندان، نگرانی از آتیه و آینده فرزندان، ناسازگاری تاهل و فرزندآوری با محدودیتهای کنونی آموزش عالی، ضعف خدمات اجتماعی مادر و کودک در محیط اجتماعی، اداری، آموزشی، نهادینه شدن فرهنگ فرزند کمتر زندگی بهتر، مهاجرت، حرکتهای معارض فرهنگی و قانونی و فقدان متولی نظارت و ضمانت اجرایی قوانین مرتبط با جمعیت و خانواده.
راههای برون رفت از سیاهچاله جمعیتی در کوتاه مدت
با این توضیحات سؤال این است که آیا ما میتوانیم در کوتاه مدت به نتیجه برسیم؟ بله، البته که شدنی است. چند مثال میزنم. ما ۳.۵میلیون زوج نابارور داریم.کافی است در کوتاه مدت مسأله هزینه آنها را حل کنیم و از طرفی مراکز ناباروری را افزایش دهیم. دیگر این که شرایط را برای آنهایی که ازدواج نکردهاند، ایجاد کنیم. همین طور برای کسانی که تک فرزند هستند. در مورد مسأله سقط جنین ۹ ماده قانون برای کنترل این موضوع آوردهایم. از جمله سلب امتیاز و مجوز ماما، پزشک و حتی داروخانه. تا حد مفسد فی الارض برایشان مجازات در نظر گرفتیم، منتها تشخیص آن با قاضی است. مطمئنا در همین حد هم باز دارندگی ایجاد میکند. متاسفانه قبح سقط را از طریق غربالگریها یا از طریق ماده واحده سقط درمانی مجلس از بین بردهایم و همه اینها را باید اصلاح کنیم. در نظام بهداشت و درمان این طور عمل کردیم که با تغییر عبارات سقط به ختم بارداری، آن را به انتخاب مادر گذاشتیم و گفتیم که تا قبل از چهار ماه میشود برای همین حتی خانوادههای مذهبی فکر میکنند تا قبل از چهار ماه سقط اشکال شرعی ندارد، در حالی که از همان ماه اول حرام است. باید ما روی قبح سقط کار کنیم. اگر فقط نصفش را بتوانیم مدیریت کنیم، نرخ باروری ما را تکان میدهد.
ویژگیهای قانون جوانی جمعیت
در مورد قانون جوانی جمعیت، این مسأله چند متغیره دارد پس باید همه آنها را در نظر میگرفتیم. ویژگیهای قانون جوانی جمعیت شامل موارد زیراست:
جامعیت قانون و تنوع تکالیف
توجه به بضاعت و امکانات واقعی کشور
احصا جمعی دیدگاههای کارشناسی مخالف و موافق
توجه همزمان به فرهنگسازی و حل مشکلات عینی.
تمرکز روی یک یا چند مورد ما را به نتیجهای نمیرساند. مگر فرهنگسازی میتواند بدون الگوی مسکن، تحقق پیدا کند؛ اصلا الگوی مسکن ما با خود، یک نوع فرهنگ در ارتباط با جمعیت آورده است. همین طور نظام حقوق و دستمزد و... آنچه که در فیش حقوقی بابت حق اولاد و حق تاهل داده میشود به ما میگوید که تو نباید ازدواج کنی، تو نباید بچه بیاوری؛ یعنی فرهنگت را شکلمیدهد.
نیاز به قرارگاه رسانهای فرهنگساز
چه در بخش فرهنگسازی و چه در بخش مطالبهگری، گروههای مردمی زیادی به میدان آمدهاند؛ اما اینها یک راهبر میخواهند، ما به یک قرارگاه رسانهای فرهنگساز احتیاج داریم. تا بقیه از آنجا خط بگیرند. صداو سیما باید یک قرارگاه رسانهای باشد هم برای خود و هم برای خطدهی به بقیه ارگانهای فرهنگساز. از نظر بودجه هم مشکلی نیست. مجلس در رابطه با این مسأله که برایش حیاتی است، بودجهای که در سال اول درنظر گرفت، برابری داشت با کل بودجهای است که در این ۴۰ سال بابت حفظ جمعیت و خانواده صرف کرده است. هنوز مردم اطلاع دقیقی از این قانون ندارند. قوانینی در ارتباط با حق تاهل، حق اولاد و... که باید اینها اطلاعرسانی و فرهنگسازی شود.
سهم صدا وسیما در فرهنگسازی جوانی جمعیت
صداوسیما در بحث فرزندآوری و افزایش جمعیت، همیشه پیشرو بوده است. نمونه اش برنامه زوجی نو یا زیرنویسهای شبکه سلامت، برنامه زندهباد زندگی و ... اما این قضیه برای مدیران همه شبکهها باید مسأله اولشانباشد. در قانون بودجه هم ما به این قضیه پرداختیم. از چند ناحیه به دنبال تامین بودجه بوده و هستیم از جمله ستاد ملی جمعیت. یک جدولی در اختیار ما گذاشتند که نشان میداد صداوسیما مکلف است ۱۰درصد سریالها، مستندها، برنامههای تولیدی و انیمیشنهایش مربوط به موضوع رشد جمعیت و جوانی باشد. خواهش دومی که از صداو سیما داریم، بازسازی ساختاری با ایجاد وحدت رویه، تقویت ستاد جمعیت سیما و نیز مستقر شدن مشاور جمعیتی آموزش دیده در هر شبکه و مرکز تولیدی است. انتظار دیگری که از صداوسیما داریم، ایفای نقش مطالبهگری است. یعنی ساخت برنامههای مطالبهگرانه قانون، با سردبیری تحت اشراف کمیسیون جمعیت. طی ۳۰سال گذشته، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بودهاند که نگذارند آدمها بچهدار شوند، نگذارند ازدواجکنند. در این ۳۰سال ریلهای مملکت، به سمت تهدید جمعیت بوده است؛ در مواجهه با این وضعیت، اتاق فکر ویژهای میخواهیم که کاملا مسلط به قانون بوده و برنامه داشته باشد. مطالبه دیگری که از تلویزیون داریم، ساخت برنامههای نمایشی باکیفیت جهت ترغیب دهه شصتیها به ازدواج، فرزندآوری یا چندفرزندی است.
مورد دیگر، ساخت برنامههای طنز در نقد رویکردهای فمینیستی یا تجردزیستی یا تکفرزندی فاقد مبنا است. الان در خود صداوسیما، خیلی از مجریانی که دهه شصتی هستند که هنوز مجردند و به این موضوع بعضا افتخار میکنند. صداوسیما باید سیاستش برود به سمت این که حتی خود این مجریها هم بدانند میزان آنتن دادن به آنها به متغیر خانواده گره خورده است. تجربه این چندساله نشان داده که بعضی از این سلبریتیها که از صداوسیما رفته و حتی درفضای مجازی هم قدرت پیدا کردهاند دوباره به تلویزیون برگشتهاند؛ چون به تلویزیون نیاز دارند. طراحی کمپین جامعی برای مقابله با سقط جنین با همکاری سایر ارگانها و زیر نظر مجلس-البته به این معنی که یک ارتباط فکری وجود داشته باشد - همچنین طراحی ضوابط مقابله با قبحزدایی سقطجنین در برنامهها، انتظار دیگری است که از صداوسیما داریم. تداوم حمایت از درمان ناباروری و آموزش پیشگیری از ناباروری در برنامههای سلامت محور و سبک زندگی با اصلاح رویکردهای قدیمی و در آخر اجتناب از تبلیغات شعاری مستقیم و با نگاه حاکمیتی و تلاش برای مردمی کردن جوانی جمعیت. من معتقدم خیلی از مدیران ما، از مواجهه با رسانه و افکار عمومی بهشدت هراس دارند، پس اگر صداوسیما به میدان بیاید، این قانون تحقق پیدا میکند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: مطالبه گری رسانه بحران جمعیت جوانی جمعیت سیاهچاله جمعیتی سیاهچاله جمعیت جوانی جمعیت فرهنگ سازی برنامه ها دهه شصتی سقط جنین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۹۴۲۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد شدید باشگاه تراکتور از مجریان شبکه تلویزیونی «سهند»
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری آنا، رسانه باشگاه تراکتورنوشت: به دنبال برخی اظهارنظرهای غرضورزانه و به دور از اصول حرفهای و رسانهای در برنامههای شبکه سهند، بیانیهای به شرح زیر صادر کرد. در متن بیانیه باشگاه آمده است:
هو الحق
تراکتور ایامی سخت و گذری دشوار را گذراند و طبیعی است که همراه بودن مدعیان دلسوزی، در این مقاطع عیان میشوند. با عِلم به انتقادها و گلایههای به حقی که از سوی هواداران، رسانهها و صفحات مجازی مطرح شد، باشگاه تراکتور همواره در مقابل تمامی آنان سر به احترام خم میکند؛ امّا رویکرد و رفتار رسانه ملی (شعبه استانی) تأسفبار است. سالهاست که حربه موجسواری برای بالا رفتن از دیوار هواداران پرشمار تراکتور دیگر کارساز نیست و بهتر است که عزیزان رسانه ملی (شعبه استانی) راه دیگری را برای پوشش ضعفهای خود برگزینند.
مطالبهگری صرفاً به شعار نیست که عزیزان با دستاویز قرار دادن آن، از مسئولیت و تعهد بگریزند! حال که رسانه ملی(شعبه استانی) با دستاویز قرار دادن مطالبه هواداران و از راه نخ نمای مزه پراکنی مجریان و گزارشگران که صرفاً با تقلید کورکورانهای از همتایان خود در رسانه ملی (شعبه مرکزی) کمر به تضعیف باشگاه تراکتور بستهاند، یکبار برای همیشه به سه مطالبه دیرین و مشترک باشگاه و هواداران تراکتور از رسانه ملی پاسخی روشن دهند!
- چه زمانی کیفیت پخش بازیهای خانگی تراکتور، حداقل به سطح شعبه مرکز خواهد رسید و هواداران پیگیری بازی از طریق پخش زنده یک شبکه اجتماعی را به تماشای آن از شبکه سهند ترجیح نخواهند داد؟
- چرا بازیهای تراکتور که هواداران فراوانی در اقصی نقاط کشور و دنیا دارد و به استناد آمارهای بینالمللی جزو پُرهوادارترین تیمهای آسیا است، از شبکه سراسری پخش نمیشود تا اکثریت آنان از تماشای بازی تیم محبوبشان محروم نباشند؟
- و در نهایت مسئله حق پخش باشگاهها چه زمانی حل خواهد شد؟ عایدی و درآمدی که بابت تبلیغات قبل و بعد از مسابقه فوتبال دریافت میکنید، کجاست؟ مگر روال آن نیست که ابتدا «حق» محقق گردد و سپس «مطالبهگری» صورت گیرد؟
چنین به نظر میرسد که رسانه شما بهترین دفاع را در حمله میبیند و با بهرهگیری از عنوان نماینده افکار عمومی، در پی ورود به جزییترین تصمیمات باشگاهها بوده و به بیانی سعی در پاکسازی از پایین دست دارد؛ از جمله این موارد، شفافسازی در خصوص مسئله حق پخش است که طی سالیان متمادی ناقض اصول حرفهای فوتبال کشورمان و همچنین موضوع بهبود کیفیت پخش مسابقات که عامل سرافکندگی است، اشاره کرد.
باشگاه تراکتور به پشتوانه هواداران میلیونی خود، رسانهای فراگیرتر و پُرمخاطبتر در اختیار دارد و همه ما با هواداران زندگی میکنیم و در همین راستا کاملاً به مطالبه آنان آگاهیم و باور داریم انتقاد و خواسته هواداران همواره حق مطلق است و ما به عنوان خادم، اهتمام بیدریغ در جهت بهبود شرایط موجود و برآورده ساختن خواسته هواداران در تمامی زمینهها به کار خواهیم گرفت.
در پایان از مسئولان دوراندیش رسانه ملی دعوت میکنیم که ضمن جلوگیری از ماهیگیری برخی مجریان و گزارشگرانش از آب گِلآلود، در رسیدن به آنچه که شایسته و مطلوب هواداران و باشگاه بزرگ تراکتور است، اهتمام ورزند.
انتهای پیام/